قرارگاه وصال2

داغم از تنهایی و بی کسی های این روزا....

قرارگاه وصال2

داغم از تنهایی و بی کسی های این روزا....

درباره بلاگ

من یه دخترم....
یه دختری که شاید خیلیا بهش میگن مغرور...
یه سری ها هم بهش میگن زبون دراز و شیطون...
از این دو دست حرفا میتونم یه چیزی بگم...
آره تنهام...
تنهام و بغضمو پشت یه مشت زبون درازی قایم میکنم....
تنهام و پر از بغض و بی کسیم...
کاش کسی دست تنهاییامو بگیره...
خودم به درک...
کمر آرزوهام بین سجده های تمنام شکسته......

آخرین مطالب

من دختری از دیاره باد.......

دختری از شهر بادها منجیل...........

دختری با تمام خصلت های دخترانه........

دختری که کم سخت نکشیده است....

اما استوار است.......

میخندد و میخنداند......

کم نمیاورد در این روزگار......

برخلاف عذای دلش لباس شاد برتن دارد.....

دختری عاشق نی نی ها....

دست های کوچکشان و قلب پاکشان......

دختری خو گرفته با چادر مشکی......

منم....

من مهدیه توحیدی.....

یک دختر